__ VA3TO __

مادربزرگـــــم هميشه ميگفت :
قلبت که بي نظم زد ، 
بدون که عاشقي ...
اشکت که بي اختيار سرازير شد ،
بدون که دلتنگي ...
شبت که بي خواب گذشت ،
بدون که نگراني ...
روزت که بي شوق آغاز شد ،
بدون که نااميدي ...
سينه ات که بي جا آه کشيد ،
بدون که پُرحسرتي ...
دلت که بي دليل گرفت ،
بدون که تنهائــــــي ...
امروز تو نيستي مادربزرگ ، امّا ...
اما من به همهٔ اون حرفات رسيدم !
اي کاش قبل ِ رفتنت ، 
چارهٔ اين وقتايي که 
برام پيش بيني کردي 
رو هم ميگفتــــــي ... !

کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میانِ دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالتِ سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.

   این برگ‌های زرد
   به خاطر پاییز نیست که از شاخه می‌افتند
   قرار است تو از این کوچه بگذری
   و آن‌ها پیشی می‌گیرند از یک‌دیگر 
   برای فرش کردنِ مسیرت...
   گنجشک‌ها از روی عادت نمی‌خوانند،
   سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند
   برای خوش‌آمد گفتن به تو...

فاصله گرفتن از کسانی که

دوستشان داریم ، بی فایده است.

زمان به ما نشان خواهد داد

که جانشینی برای آنها نخواهد بود.

- گوته

یــــــکی بـــــود.. 
هـــنوزم هســــت.. 
یکی رو دوســـت داشتــم.. 
هنـــوزم دوســــــش دارم.. 
آهــــــــــــای یــــکـــــــی؛ 
خــــیـــــلــــــی تــــکــــی..!!

ه خدا دیره
میبینی به تو آخه اینجوری وابستم
به خدا ظلمه
میدونی که قلبتو هیچ موقع نشکستم
به خدا خیلی دیره

به خدا بی تو
این خونه واسم مثه زندونه تنهایی
به خدا تنها
این خوابه بگو نمیری بگو اینجایی
به خدا خیلی تنهام

همین که قلب تو مردد شد در دل.من خاطره ای رد شد
از وقتی عاشقش شدم ترسیدم از وقتی عاشقش شدم بد شد

همین که قلب تو مردد شد در دل.من خاطره ای رد شد
از وقتی عاشقش شدم ترسیدم از وقتی عاشقش شدم بد شد

این عاشقانه ها کـه به تـو گفتـم

کوه به کوه می گفت بهــم می رسیدند !

مرگ ای کاش می آمد!!

تا پناهم باشد

و مرا غرق کند در عمقش

زندگی صحنه رنگین ریاست 

  همه مشتاق به آن مینگریم 

عاقبت از پس تقدیر چو باد  

 روزی از لاشه آن میگذریم 

زندگی خاطره ای بیش نبود 

  بهر ما جز غم و تشویش نبود 

به کدام خاطره اش خوش باشیم 

  که کدام خاطره اش نیش نبود؟!!

می گویند هر سن و سالی که داشته باشی  
اگر کسی نباشد ،  
که با یادش ،  
چشمانت ،  
از شادی یا غم پر اشک شود ،  
هرگز زندگی نکرده ای  
و من این روزها با یاد تو اشک میریزم و 
زندگی می کنم 

دلــم گـرفته باشد و تـــو نباشی...

          دوستت دارم / باتمام احساسم  //دوستت دارم / به اندازه دلتنگیهای عاشقانه ام           

          دوستــتــــ دارم  عــــــمـــــیــــق تــــرازبــــــیقـــراریـــهــایــم  / دوســــــتــــــتــ دارمـ             

و به من خنديدی و نمـیدانستي 
مـن به چه دلهره از باغچه یِ همسايه، سيب را دزديدم. 
باغبان از پــی ِ من تند دويد.
سيب را دستِ تو ديــد 
غضبآلود به من كــرد نگاه 
سيب ِ دندانزده از دست ِ تو افتاد به خاک 
و تو رفتي و هنوز، سال هاست.. 
كه در گوش من آرام آرام 
خش خش گام تو تكراركنان مــی دهد آزارم 
و مـن انديشه كنان غرق در ايــن پندارم 
كه چرا باغچه یِ كوچک ما سيب نداشت..!
من به تو خندیدم 
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی 
پدرم از پی تو تند دوید 
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه 
پدر پیر من است
من به تو خندیدم 
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم 
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و 
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک 
دل من گفت: برو 
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را…. 
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام 
حیرت و بغض تو تکرار کنان 
می دهد آزارم 
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم 
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

باور کن عاشقی
بیش ازهرچیزی 
ســـــادگی می خواهد
دل می خواهد
بـــآور می خواهد
باورِ اینکه تا "اوی ِ" زندگیت هست 
تو هم باید باشی...
بهانه تراشی نکن جانم
که این ها همه اش رویایی بیش نیست
و کسی لیاقـــــت ندارد
بیــــــا وبــــــــــــــــــــاور کن
که این ها 
همه ی همه اش 
در دستانِ توست 
که "دلـــت "را پیش کی و کجا
جا میگذاری
تا در مناسب ترین زمان
بهترینها برایـت

اتفاق بیُفــتد ... 

                                 عادل دانتیســــم

ســرم را مـی گــذارم زمـیـن
تـا بـمـیـرم
نــمــی شـــــود !
چنـــد بــاری امـتـحـان مـی کــنــم
بــی فــایده است
بــــرای مـــردن هــــم
بـــایـــد شــانــس داشـتــه بـاشـی . .

زیبایی تو هر روز
زنی ست
که حواس خیابان را پرت می کند
و زیر می گیرد
مردی را
که حواسش به توست...

بنجامین روگیرو (آل پاچینو) : بنظرم اونایی که

خودکشی میکنن آدمایه ضعیفی نیستن...

فقط از بین دو تا جهنم ,جهنم اونوری رو انتخاب کردن!

تنت
تلاطم نُت هایی ست،
که در من پیچیده،
موسیقی این شعر،
شبیه آغوش توست...

ﯾﮏ ﻃـــــﺮﻓﻪ ﺑﻮﺩﻥ ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺧـﺮﺍﺏ ﻣﯿــﮑﻨﺪ ... 

ﺍﺯ ﺧﯿـــــــــﺎﺑﺎنش ﺑﮕـــــــــــﯿﺮ … 

ﺗﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳــﺶ ... 

سلام

سلام منو برسون به قبر مادرم
قول داده بودم واسش خونه می خرم حیف
سلام منو

سلام منو برسون مث یه دعا بهش
بگو زندگى جهنمه تو خوبی تو بهشت

بگو بپرسه گاهى حال ما زنده ها رو
بگو بگه وضع مارو اگه دید خدارو

بگو اذان ما به وقت بی كسى آدماست
همیشه تو محرمیم و جشنمون عزاست

بگو چطور خسته ایم از این همه ثواب
چقد صدا زدیم آسمونو كو جواب

بگو صب و شب نشئه از خالی پریم
بگو از گشنگی داریم امید مى خوریم

بگو ول دادیم واسه نفس رمق نداریم
بگو زنده ایم و قد مرده حق نداریم

تنهایی همان مرگ است که رو-دربایستی دارد

گاهی در نبود تنها یک نفر، گویی جهان به تمامی خالی است.

ﺩﻟﺘﻨﮓ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
" ﯾﺎﺩﺕ"
ﺭﺳﻮﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ ..
" ﻗﻠﺒﻢ"
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﻭ " ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ "
ﺑُﻐﻀﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯼ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ..
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻋﺸﻘﺖ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺣﺘﯽ
ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺭﺍ ﺣﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ
ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﺮﺳﺎﻥ
ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ
ﻣﺮﻫﻢ ﻏﻤﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

salam in post ri mikhuni   

kheyli negaranetam   lotfan begoo chishode   

khaheshannnn   begoooo   kheheshan  

ای دل تـــنـــهــا چیه چشم انتظاری

بـــــــــاز یه لحظه یه دم آروم نداری

مــــــــثل زمستون تو حسرت بهاری

بـــــــــاز عشقت رخنه کرد تو جونم

بـــــــــــاز یادت آتیش زد به آشیونم

بــــــــــــــــاز بی تو باید تنها بمونم

بــــــــیا ســــــکوت لبهات هنوز حرمت خونه ست

پــــــــــــرنــــده ی دل من هــنوز بـــی آشیونه ست

بـــــــــــــــیـا پــر از امیده هنوز ایـــــن دل خــسته

هــــــنوز به پــای چشمات پــای عــــــشقت نشسته

تــــــــــــوی آســمــون دنیا هر کسی ستاره داره

چــــــرا وقتی نوبت ماست آســـمون جایی نداره

واســـــه من تنهایی درده درد هیچ کس رو نداشتن

هـــــر گل پژمرده ای رو تــــــو کویر سینه کاشتن

دیــــــگه باور کردم این رو کــه بـــــایـــد تنها بمونم

تــــــا دم لــــحــظـــه مردن شـــــعر تــنهایی بخوونم