maryam heydarzadeh
هوا تر است به رنگ هوای چشمانت
دوباره فال گرفتم برای چشمانت
اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا
قبول کن که بریزم به پای چشمانت
دلم مسافر تنهای شهر شب بو هاست
که مانده در عطش کوچه های چشمانت
بگو چه وقت دلم را ز یاد خواهی برد
اگر چه خوانده ام از جای جای چشمانت
تمام آیینه ها نذر یاس لبخندت
جنون آبی دریا فدای چشمانت
به انتهای جنونم رسیده ام اکنون
به انتهای خود و ابتدای چشمانت
نظرات شما عزیزان:
[ پنج شنبه 29 خرداد 1393
] [ 11:27 بعد از ظهر ] [ PH.mehdi ][ ]